English    Türkçe    فارسی   

5
3079-3103

  • گفت از باغ خدا بنده‌ی خدا  ** گر خورد خرما که حق کردش عطا 
  • عامیانه چه ملامت می‌کنی  ** بخل بر خوان خداوند غنی  3080
  • گفت ای ایبک بیاور آن رسن  ** تا بگویم من جواب بوالحسن 
  • پس ببستش سخت آن دم بر درخت  ** می‌زد او بر پشت و ساقش چوب سخت 
  • گفت آخر از خدا شرمی بدار  ** می‌کشی این بی‌گنه را زار زار 
  • گفت از چوب خدا این بنده‌اش  ** می‌زند بر پشت دیگر بنده خوش 
  • چوب حق و پشت و پهلو آن او  ** من غلام و آلت فرمان او  3085
  • گفت توبه کردم از جبر ای عیار  ** اختیارست اختیارست اختیار 
  • اختیارات اختیارش هست کرد  ** اختیارش چون سواری زیر گرد 
  • اختیارش اختیار ما کند  ** امر شد بر اختیاری مستند 
  • حاکمی بر صورت بی‌اختیار  ** هست هر مخلوق را در اقتدار 
  • تا کشد بی‌اختیاری صید را  ** تا برد بگرفته گوش او زید را  3090
  • لیک بی هیچ آلتی صنع صمد  ** اختیارش را کمند او کند 
  • اختیارش زید را قدیش کند  ** بی‌سگ و بی‌دام حق صیدش کند 
  • آن دروگر حاکم چوبی بود  ** وآن مصور حاکم خوبی بود 
  • هست آهنگر بر آهن قیمی  ** هست بنا هم بر آلت حاکمی 
  • نادر این باشد که چندین اختیار  ** ساجد اندر اختیارش بنده‌وار  3095
  • قدرت تو بر جمادات از نبرد  ** کی جمادی را از آنها نفی کرد 
  • قدرتش بر اختیارات آنچنان  ** نفی نکند اختیاری را از آن 
  • خواستش می‌گوی بر وجه کمال  ** که نباشد نسبت جبر و ضلال 
  • چونک گفتی کفر من خواست ویست  ** خواست خود را نیز هم می‌دان که هست 
  • زانک بی‌خواه تو خود کفر تو نیست  ** کفر بی‌خواهش تناقض گفتنیست  3100
  • امر عاجز را قبیحست و ذمیم  ** خشم بتر خاصه از رب رحیم 
  • گاو گر یوغی نگیرد می‌زنند  ** هیچ گاوی که نپرد شد نژند 
  • گاو چون معذور نبود در فضول  ** صاحب گاو از چه معذورست و دول