English    Türkçe    فارسی   

5
3104-3128

  • چون نه‌ای رنجور سر را بر مبند  ** اختیارت هست بر سبلت مخند 
  • جهد کن کز جام حق یابی نوی  ** بی‌خود و بی‌اختیار آنگه شوی  3105
  • آنگه آن می را بود کل اختیار  ** تو شوی معذور مطلق مست‌وار 
  • هرچه گویی گفته‌ی می باشد آن  ** هر چه روبی رفته‌ی می باشد آن 
  • کی کند آن مست جز عدل و صواب  ** که ز جام حق کشیدست او شراب 
  • جادوان فرعون را گفتند بیست  ** مست را پروای دست و پای نیست 
  • دست و پای ما می آن واحدست  ** دست ظاهر سایه است و کاسدست  3110
  • معنی ما شاء الله کان یعنی خواست خواست او و رضا رضای او جویید از خشم دیگران و رد دیگران دلتنگ مباشید آن کان اگر چه لفظ ماضیست لیکن در فعل خدا ماضی و مستقبل نباشد کی لیس عند الله صباح و لا مساء 
  • قول بنده ایش شاء الله کان  ** بهر آن نبود که تنبل کن در آن 
  • بلک تحریضست بر اخلاص و جد  ** که در آن خدمت فزون شو مستعد 
  • گر بگویند آنچ می‌خواهی تو راد  ** کار کار تست برحسب مراد 
  • آنگهان تنبل کنی جایز بود  ** کانچ خواهی و آنچ گویی آن شود 
  • چون بگویند ایش شاء الله کان  ** حکم حکم اوست مطلق جاودان  3115
  • پس چرا صد مرده اندر ورد او  ** بر نگردی بندگانه گرد او 
  • گر بگویند آنچ می‌خواهد وزیر  ** خواست آن اوست اندر دار و گیر 
  • گرد او گردان شوی صد مرده زود  ** تا بریزد بر سرت احسان و جود 
  • یا گریزی از وزیر و قصر او  ** این نباشد جست و جوی نصر او 
  • بازگونه زین سخن کاهل شدی  ** منعکس ادراک و خاطر آمدی  3120
  • امر امر آن فلان خواجه‌ست هین  ** چیست یعنی با جز او کمتر نشین 
  • گرد خواجه گرد چون امر آن اوست  ** کو کشد دشمن رهاند جان دوست 
  • هرچه او خواهد همان یابی یقین  ** یاوه کم رو خدمت او برگزین 
  • نی چو حاکم اوست گرد او مگرد  ** تا شوی نامه سیاه و روی زود 
  • حق بود تاویل که آن گرمت کند  ** پر امید و چست و با شرمت کند  3125
  • ور کند سستت حقیقت این بدان  ** هست تبدیل و نه تاویلست آن 
  • این برای گرم کردن آمدست  ** تا بگیرد ناامیدان را دو دست 
  • معنی قرآن ز قرآن پرس و بس  ** وز کسی که آتش زدست اندر هوس