English    Türkçe    فارسی   

5
3409-3433

  • بود مردی کدخدا او را زنی  ** سخت طناز و پلید و ره‌زنی 
  • هرچه آوردی تلف کردیش زن  ** مرد مضطر بود اندر تن زدن  3410
  • بهر مهمان گوشت آورد آن معیل  ** سوی خانه با دو صد جهد طویل 
  • زن بخوردش با کباب و با شراب  ** مرد آمد گفت دفع ناصواب 
  • مرد گفتش گوشت کو مهمان رسید  ** پیش مهمان لوت می‌باید کشید 
  • گفت زن این گربه خورد آن گوشت را  ** گوشت دیگر خر اگر باشد هلا 
  • گفت ای ایبک ترازو را بیار  ** گربه را من بر کشم اندر عیار  3415
  • بر کشیدش بود گربه نیم من  ** پس بگفت آن مرد کای محتال زن 
  • گوشت نیم من بود و افزون یک ستیر  ** هست گربه نیم‌من هم ای ستیر 
  • این اگر گربه‌ست پس آن گوشت کو  ** ور بود این گوشت گربه کو بجو 
  • بایزید ار این بود آن روح چیست  ** ور وی آن روحست این تصویر کیست 
  • حیرت اندر حیرتست ای یار من  ** این نه کار تست و نه هم کار من  3420
  • هر دو او باشد ولیک از ریع زرع  ** دانه باشد اصل و آن که پره فرع 
  • حکمت این اضداد را با هم ببست  ** ای قصاب این گردران با گردنست 
  • روح بی‌قالب نداند کار کرد  ** قالبت بی‌جان فسرده بود و سرد 
  • قالبت پیدا و آن جانت نهان  ** راست شد زین هر دو اسباب جهان 
  • خاک را بر سر زنی سر نشکند  ** آب را بر سر زنی در نشکند  3425
  • گر تو می‌خواهی که سر را بشکنی  ** آب را و خاک را بر هم زنی 
  • چون شکستی سر رود آبش به اصل  ** خاک سوی خاک آید روز فصل 
  • حکمتی که بود حق را ز ازدواج  ** گشت حاصل از نیاز و از لجاج 
  • باشد آنگه ازدواجات دگر  ** لا سمع اذن و لا عین بصر 
  • گر شنیدی اذن کی ماندی اذن  ** یا کجا کردی دگر ضبط سخن  3430
  • گر بدیدی برف و یخ خورشید را  ** از یخی برداشتی اومید را 
  • آب گشتی بی‌عروق و بی‌گره  ** ز آب داود هوا کردی زره 
  • پس شدی درمان جان هر درخت  ** هر درختی از قدومش نیک‌بخت