English    Türkçe    فارسی   

5
3544-3568

  • هر یکی چونک فدایی فنیست  ** کاندر آن ره صرف عمر و کشتنیست 
  • کشتنی اندر غروبی یا شروق  ** که نه شایق ماند آنگه نه مشوق  3545
  • باری این مقبل فدای این فنست  ** کاندرو صد زندگی در کشتنست 
  • عاشق و معشوق و عشقش بر دوام  ** در دو عالم بهرمند و نیک‌نام 
  • یا کرامی ارحموا اهل الهوی  ** شانهم ورد التوی بعد التوی 
  • عفو کن ای میر بر سختی او  ** در نگر در درد و بدبختی او 
  • تا ز جرمت هم خدا عفوی کند  ** زلتت را مغفرت در آکند  3550
  • تو ز غفلت بس سبو بشکسته‌ای  ** در امید عفو دل در بسته‌ای 
  • عفو کن تا عفو یابی در جزا  ** می‌شکافد مو قدر اندر سزا 
  • جواب گفتن امیر مر آن شفیعان را و همسایگان زاهد را کی گستاخی چرا کرد و سبوی ما را چرا شکست من درین باب شفاعت قبول نخواهم کرد کی سوگند خورده‌ام کی سزای او را بدهم 
  • میر گفت او کیست کو سنگی زند  ** بر سبوی ما سبو را بشکند 
  • چون گذر سازد ز کویم شیر نر  ** ترس ترسان بگذرد با صد حذر 
  • بنده‌ی ما را چرا آزرد دل  ** کرد ما را پیش مهمانان خجل  3555
  • شربتی که به ز خون اوست ریخت  ** این زمان هم‌چون زنان از ما گریخت 
  • لیک جان از دست من او کی برد  ** گیر هم‌چون مرغ بالا بر پرد 
  • تیر قهر خویش بر پرش زنم  ** پر و بال مردریگش بر کنم 
  • گر رود در سنگ سخت از کوششم  ** از دل سنگش کنون بیرون کشم 
  • من برانم بر تن او ضربتی  ** که بود قوادکان را عبرتی  3560
  • با همه سالوس با ما نیز هم  ** داد او و صد چو او این دم دهم 
  • خشم خون‌خوارش شده بد سرکشی  ** از دهانش می بر آمد آتشی 
  • دو بار دست و پای امیر را بوسیدن و لابه کردن شفیعان و همسایگان زاهد 
  • آن شفیعان از دم هیهای او  ** چند بوسیدند دست و پای او 
  • کای امیر از تو نشاید کین کشی  ** گر بشد باده تو بی‌باده خوشی 
  • باده سرمایه ز لطف تو برد  ** لطف آب از لطف تو حسرت خورد  3565
  • پادشاهی کن ببخشش ای رحیم  ** ای کریم ابن الکریم ابن الکریم 
  • هر شرابی بنده‌ی این قد و خد  ** جمله مستان را بود بر تو حسد 
  • هیچ محتاج می گلگون نه‌ای  ** ترک کن گلگونه تو گلگونه‌ای