English    Türkçe    فارسی   

5
3650-3674

  • پستر ما را بگستر سوی در  ** بهر مهمان گستر آن سوی دگر  3650
  • گفت زن خدمت کنم شادی کنم  ** سمع و طاعه ای دو چشم روشنم 
  • هر دو پستر گسترید و رفت زن  ** سوی ختنه‌سور کرد آنجا وطن 
  • ماند مهمان عزیز و شوهرش  ** نقل بنهادند از خشک و ترش 
  • در سمر گفتند هر دو منتجب  ** سرگذشت نیک و بد تا نیم شب 
  • بعد از آن مهمان ز خواب و از سمر  ** شد در آن پستر که بد آن سوی در  3655
  • شوهر از خجلت بدو چیزی نگفت  ** که ترا این سوست ای جان جای خفت 
  • که برای خواب تو ای بوالکرم  ** پستر آن سوی دگر افکنده‌ام 
  • آن قراری که به زن او داده بود  ** گشت مبدل و آن طرف مهمان غنود 
  • آن شب آنجا سخت باران در گرفت  ** کز غلیظی ابرشان آمد شگفت 
  • زن بیامد بر گمان آنک شو  ** سوی در خفتست و آن سو آن عمو  3660
  • رفت عریان در لحاف آن دم عروس  ** داد مهمان را به رغبت چند بوس 
  • گفت می‌ترسیدم ای مرد کلان  ** خود همان آمد همان آمد همان 
  • مرد مهمان را گل و باران نشاند  ** بر تو چون صابون سلطانی بماند 
  • اندرین باران و گل او کی رود  ** بر سر و جان تو او تاوان شود 
  • زود مهمان جست و گفت این زن بهل  ** موزه دارم غم ندارم من ز گل  3665
  • من روان گشتم شما را خیر باد  ** در سفر یک دم مبادا روح شاد 
  • تا که زوتر جانب معدن رود  ** کین خوشی اندر سفر ره‌زن شود 
  • زن پشیمان شد از آن گفتار سرد  ** چون رمید و رفت آن مهمان فرد 
  • زن بسی گفتش که آخر ای امیر  ** گر مزاحی کردم از طیبت مگیر 
  • سجده و زاری زن سودی نداشت  ** رفت و ایشان را در آن حسرت گذاشت  3670
  • جامه ازرق کرد زان پس مرد و زن  ** صورتش دیدند شمعی بی‌لگن 
  • می‌شد و صحرا ز نور شمع مرد  ** چون بهشت از ظلمت شب گشته فرد 
  • کرد مهمان خانه خانه‌ی خویش را  ** از غم و از خجلت این ماجرا 
  • در درون هر دو از راه نهان  ** هر زمان گفتی خیال میهمان