English    Türkçe    فارسی   

5
378-402

  • جرعه گوییش ای عجب یا کیمیا  ** که ز اسیبش بود چندین بها 
  • جد طلب آسیب او ای ذوفنون  ** لا یمس ذاک الا المطهرون 
  • جرعه‌ای بر زر و بر لعل و درر  ** جرعه‌ای بر خمر و بر نقل و ثمر  380
  • جرعه‌ای بر روی خوبان لطاف  ** تا چگونه باشد آن راواق صاف 
  • چون همی مالی زبان را اندرین  ** چون شوی چون بینی آن را بی ز طین 
  • چونک وقت مرگ آن جرعه‌ی صفا  ** زین کلوخ تن به مردن شد جدا 
  • آنچ می‌ماند کنی دفنش تو زود  ** این چنین زشتی بدان چون گشته بود 
  • جان چو بی این جیفه بنماید جمال  ** من نتانم گفت لطف آن وصال  385
  • مه چو بی‌این ابر بنماید ضیا  ** شرح نتوان کرد زان کار و کیا 
  • حبذا آن مطبخ پر نوش و قند  ** کین سلاطین کاسه‌لیسان ویند 
  • حبذا آن خرمن صحرای دین  ** که بود هر خرمن آن را دانه‌چین 
  • حبذا دریای عمر بی‌غمی  ** که بود زو هفت دریا شب‌نمی 
  • جرعه‌ای چون ریخت ساقی الست  ** بر سر این شوره خاک زیردست  390
  • جوش کرد آن خاک و ما زان جوششیم  ** جرعه‌ی دیگر که بس بی‌کوششیم 
  • گر روا بد ناله کردم از عدم  ** ور نبود این گفتنی نک تن زدم 
  • این بیان بط حرص منثنیست  ** از خلیل آموز که آن بط کشتنیست 
  • هست در بط غیر این بس خیر و شر  ** ترسم از فوت سخنهای دگر 
  • صفت طاوس و طبع او و سبب کشتن ابراهیم علیه‌السلام او را 
  • آمدیم اکنون به طاوس دورنگ  ** کو کند جلوه برای نام و ننگ  395
  • همت او صید خلق از خیر و شر  ** وز نتیجه و فایده‌ی آن بی‌خبر 
  • بی‌خبر چون دام می‌گیرد شکار  ** دام را چه علم از مقصود کار 
  • دام را چه ضر و چه نفع از گرفت  ** زین گرفت بیهده‌ش دارم شگفت 
  • ای برادر دوستان افراشتی  ** با دو صد دلداری و بگذاشتی 
  • کارت این بودست از وقت ولاد  ** صید مردم کردن از دام وداد  400
  • زان شکار و انبهی و باد و بود  ** دست در کن هیچ یابی تار و پود 
  • بیشتر رفتست و بیگاهست روز  ** تو به جد در صید خلقانی هنوز