English    Türkçe    فارسی   

5
51-75

  • وقت تنگ و فرصت اندک او مخوف  ** در بغل زد هر چه زودتر بی‌وقوف 
  • لیک مومن ز اعتماد آن حیات  ** می‌کند غارت به مهل و با انات 
  • آمنست از فوت و از یاغی که او  ** می‌شناسد قهر شه را بر عدو 
  • آمنست از خواجه‌تاشان دگر  ** که بیایندش مزاحم صرفه‌بر  55
  • عدل شه را دید در ضبط حشم  ** که نیارد کرد کس بر کس ستم 
  • لاجرم نشتابد و ساکن بود  ** از فوات حظ خود آمن بود 
  • بس تانی دارد و صبر و شکیب  ** چشم‌سیر و مثرست و پاک‌جیب 
  • کین تانی پرتو رحمان بود  ** وان شتاب از هزه‌ی شیطان بود 
  • زانک شیطانش بترساند ز فقر  ** بارگیر صبر را بکشد به عقر  60
  • از نبی بشنو که شیطان در وعید  ** می‌کند تهدیدت از فقر شدید 
  • تا خوری زشت و بری زشت و شتاب  ** نی مروت نی‌تانی نی ثواب 
  • لاجرم کافر خورد در هفت بطن  ** دین و دل باریک و لاغر زفت بطن 
  • در سبب ورود این حدیث مصطفی صلوات الله علیه که الکافر یاکل فی سبعة امعاء و المومن یاکل فی معا واحد 
  • کافران مهمان پیغامبر شدند  ** وقت شام ایشان به مسجد آمدند 
  • که آمدیم ای شاه ما اینجا قنق  ** ای تو مهمان‌دار سکان افق  65
  • بی‌نواییم و رسیده ما ز دور  ** هین بیفشان بر سر ما فضل و نور 
  • گفت ای یاران من قسمت کنید  ** که شما پر از من و خوی منید 
  • پر بود اجسام هر لشکر ز شاه  ** زان زنندی تیغ بر اعدای جاه 
  • تو بخشم شه زنی آن تیغ را  ** ورنه بر اخوان چه خشم آید ترا 
  • بر برادر بی‌گناهی می‌زنی  ** عکس خشم شاه گرز ده‌منی  70
  • شه یکی جانست و لشکر پر ازو  ** روح چون آبست واین اجسام جو 
  • آب روح شاه اگر شیرین بود  ** جمله جوها پر ز آب خوش شود 
  • که رعیت دین شه دارند و بس  ** این چنین فرمود سلطان عبس 
  • هر یکی یاری یکی مهمان گزید  ** در میان یک زفت بود و بی‌ندید 
  • جشم ضخمی داشت کس او را نبرد  ** ماند در مسجد چو اندر جام درد  75