English    Türkçe    فارسی   

5
702-726

  • من نخواهم لطف مه از واسطه  ** که هلاک قوم شد این رابطه 
  • یا مگر ابری شود فانی راه  ** تا نگردد او حجاب روی ماه 
  • صورتش بنماید او در وصف لا  ** هم‌چو جسم انبیا و اولیا 
  • آنچنان ابری نباشد پرده‌بند  ** پرده‌در باشد به معنی سودمند  705
  • آن‌چنان که اندر صباح روشنی  ** قطره می‌بارید و بالا ابر نی 
  • معجزه‌ی پیغامبری بود آن سقا  ** گشته ابر از محو هم‌رنگ سما 
  • بود ابر و رفته از وی خوی ابر  ** این چنین گردد تن عاشق به صبر 
  • تن بود اما تنی گم گشته زو  ** گشته مبدل رفته از وی رنگ و بو 
  • پر پی غیرست و سر از بهر من  ** خانه‌ی سمع و بصر استون تن  710
  • جان فدا کردن برای صید غیر  ** کفر مطلق دان و نومیدی ز خیر 
  • هین مشو چون قند پیش طوطیان  ** بلک زهری شو شو آمن از زیان 
  • یا برای شادباشی در خطاب  ** خویش چون مردار کن پی کلاب 
  • پس خضر کشتی برای این شکست  ** تا که آن کشتی ز غاصب باز رست 
  • فقر فخری بهر آن آمد سنی  ** تا ز طماعان گریزم در غنی  715
  • گنجها را در خرابی زان نهند  ** تا ز حرص اهل عمران وا رهند 
  • پر نتانی کند رو خلوت گزین  ** تا نگردی جمله خرج آن و این 
  • زآنک تو هم لقمه‌ای هم لقمه‌خوار  ** آکل و ماکولی ای جان هوش‌دار 
  • در بیان آنک ما سوی الله هر چیزی آکل و ماکولست هم‌چون آن مرغی کی قصد صید ملخ می‌کرد و به صید ملخ مشغول می‌بود و غافل بود از باز گرسنه کی از پس قفای او قصد صید او داشت اکنون ای آدمی صیاد آکل از صیاد و آکل خود آمن مباش اگر چه نمی‌بینیش به نظر چشم به نظر دلیل و عبرتش می‌بین تا چشم نیز باز شدن 
  • مرغکی اندر شکار کرم بود  ** گربه فرصت یافت او را در ربود 
  • آکل و ماکول بود و بی‌خبر  ** در شکار خود ز صیادی دگر  720
  • دزد گرچه در شکار کاله‌ایست  ** شحنه با خصمانش در دنباله‌ایست 
  • عقل او مشغول رخت و قفل و در  ** غافل از شحنه‌ست و از آه سحر 
  • او چنان غرقست در سودای خود  ** غافلست از طالب و جویای خود 
  • گر حشیش آب و هوایی می‌خورد  ** معده‌ی حیوانش در پی می‌چرد 
  • آکل و ماکول آمد آن گیاه  ** هم‌چنین هر هستیی غیر اله  725
  • و هو یطعمکم و لا یطعم چو اوست  ** نیست حق ماکول و آکل لحم و پوست