English    Türkçe    فارسی   

5
790-814

  • گر بر آن حالت ترا بودی بقا  ** کی رسیدی مر ترا این ارتقا  790
  • از مبدل هستی اول نماند  ** هستی بهتر به جای آن نشاند 
  • هم‌چنین تا صد هزاران هستها  ** بعد یکدیگر دوم به ز ابتدا 
  • از مبدل بین وسایط را بمان  ** کز وسایط دور گردی ز اصل آن 
  • واسطه هر جا فزون شد وصل جست  ** واسطه کم ذوق وصل افزونترست 
  • از سبب‌دانی شود کم حیرتت  ** حیرت تو ره دهد در حضرتت  795
  • این بقاها از فناها یافتی  ** از فنااش رو چرا برتافتی 
  • زان فناها چه زیان بودت که تا  ** بر بقا چفسیده‌ای ای نافقا 
  • چون دوم از اولینت بهترست  ** پس فنا جو و مبدل را پرست 
  • صد هزاران حشر دیدی ای عنود  ** تاکنون هر لحظه از بدو وجود 
  • از جماد بی‌خبر سوی نما  ** وز نما سوی حیات و ابتلا  800
  • باز سوی عقل و تمییزات خوش  ** باز سوی خارج این پنج و شش 
  • تا لب بحر این نشان پایهاست  ** پس نشان پا درون بحر لاست 
  • زانک منزلهای خشکی ز احتیاط  ** هست دهها و وطنها و رباط 
  • باز منزلهای دریا در وقوف  ** وقت موج و حبس بی‌عرصه و سقوف 
  • نیست پیدا آن مراحل را سنام  ** نه نشانست آن منازل را نه نام  805
  • هست صد چندان میان منزلین  ** آن طرف که از نما تا روح عین 
  • در فناها این بقاها دیده‌ای  ** بر بقای جسم چون چفسیده‌ای 
  • هین بده ای زاغ این جان باز باش  ** پیش تبدیل خدا جانباز باش 
  • تازه می‌گیر و کهن را می‌سپار  ** که هر امسالت فزونست از سه پار 
  • گر نباشی نخل‌وار ایثار کن  ** کهنه بر کهنه نه و انبار کن  810
  • کهنه و گندیده و پوسیده را  ** تحفه می‌بر بهر هر نادیده را 
  • آنک نو دید او خریدار تو نیست  ** صید حقست او گرفتار تو نیست 
  • هر کجا باشند جوق مرغ کور  ** بر تو جمع آیند ای سیلاب شور 
  • تا فزاید کوری از شورابها  ** زانک آب شور افزاید عمی