English    Türkçe    فارسی   

5
86-110

  • شد تقاضا بر تقاضا خانه تنگ  ** ماند او حیران و بی‌درمان و دنگ 
  • حیله کرد او و به خواب اندر خزید  ** خویشتن در خواب در ویرانه دید 
  • زانک ویرانه بد اندر خاطرش  ** شد به خواب اندر همانجا منظرش 
  • خویش در ویرانه‌ی خالی چو دید  ** او چنان محتاج اندر دم برید 
  • گشت بیدار و بدید آن جامه خواب  ** پر حدث دیوانه شد از اضطراب  90
  • ز اندرون او برآمد صد خروش  ** زین چنین رسواییی بی خاک‌پوش 
  • گفت خوابم بتر از بیداریم  ** گه خورم این سو و آن سو می‌ریم 
  • بانگ می‌زد وا ثبورا وا ثبور  ** هم‌چنانک کافر اندر قعر گور 
  • منتظر که کی شود این شب به سر  ** یا برآید در گشادن بانگ در 
  • تا گریزد او چو تیری از کمان  ** تا نبیند هیچ کس او را چنان  95
  • قصه بسیارست کوته می‌کنم  ** باز شد آن در رهید از درد و غم 
  • در حجره گشادن مصطفی علیه‌السلام بر مهمان و خود را پنهان کردن تا او خیال گشاینده را نبیند و خجل شود و گستاخ بیرون رود 
  • مصطفی صبح آمد و در را گشاد  ** صبح آن گمراه را او راه داد 
  • در گشاد و گشت پنهان مصطفی  ** تا نگردد شرمسار آن مبتلا 
  • تا برون آید رود گستاخ او  ** تا نبیند درگشا را پشت و رو 
  • یا نهان شد در پس چیزی و یا  ** از ویش پوشید دامان خدا  100
  • صبغة الله گاه پوشیده کند  ** پرده‌ی بی‌چون بر آن ناظر تند 
  • تا نبیند خصم را پهلوی خویش  ** قدرت یزدان از آن بیشست بیش 
  • مصطفی می‌دید احوال شبش  ** لیک مانع بود فرمان ربش 
  • تا که پیش از خبط بگشاید رهی  ** تا نیفتد زان فضیحت در چهی 
  • لیک حکمت بود و امر آسمان  ** تا ببیند خویشتن را او چنان  105
  • بس عداوتها که آن یاری بود  ** بس خرابیها که معماری بود 
  • جامه خواب پر حدث را یک فضول  ** قاصدا آورد در پیش رسول 
  • که چنین کردست مهمانت ببین  ** خنده‌ای زد رحمةللعالمین 
  • که بیار آن مطهره اینجا به پیش  ** تا بشویم جمله را با دست خویش 
  • هر کسی می‌جست کز بهر خدا  ** جان ما و جسم ما قربان ترا  110