English    Türkçe    فارسی   

5
904-928

  • هر که او بر خو و بر طبع تو زیست  ** پیش طبع تو ولی است و نبیست 
  • رو هوا بگذار تا بویت شود  ** وان مشام خوش عبرجویت شود  905
  • از هوارانی دماغت فاسدست  ** مشک و عنبر پیش مغزت کاسدست 
  • حد ندارد این سخن و آهوی ما  ** می‌گریزد اندر آخر جابجا 
  • بقیه‌ی قصه‌ی آهو و آخر خران 
  • روزها آن آهوی خوش‌ناف نر  ** در شکنجه بود در اصطبل خر 
  • مضطرب در نزع چون ماهی ز خشک  ** در یکی حقه معذب پشک و مشک 
  • یک خرش گفتی که ها این بوالوحوش  ** طبع شاهان دارد و میران خموش  910
  • وآن دگر تسخر زدی کز جر و مد  ** گوهر آوردست کی ارزان دهد 
  • وآن خری گفتی که با این نازکی  ** بر سریر شاه شو گو متکی 
  • آن خری شد تخمه وز خوردن بماند  ** پس برسم دعوت آهو را بخواند 
  • سر چنین کرد او که نه رو ای فلان  ** اشتهاام نیست هستم ناتوان 
  • گفت می‌دانم که نازی می‌کنی  ** یا ز ناموس احترازی می‌کنی  915
  • گفت او با خود که آن طعمه‌ی توست  ** که از آن اجزای تو زنده و نوست 
  • من الیف مرغزاری بوده‌ام  ** در زلال و روضه‌ها آسوده‌ام 
  • گر قضا انداخت ما را در عذاب  ** کی رود آن خو و طبع مستطاب 
  • گر گدا گشتم گدارو کی شوم  ** ور لباسم کهنه گردد من نوم 
  • سنبل و لاله و سپرغم نیز هم  ** با هزاران ناز و نفرت خورده‌ام  920
  • گفت آری لاف می‌زن لاف‌لاف  ** در غریبی بس توان گفتن گزاف 
  • گفت نافم خود گواهی می‌دهد  ** منتی بر عود و عنبر می‌نهد 
  • لیک آن را کی شنود صاحب‌مشام  ** بر خر سرگین‌پرست آن شد حرام 
  • خر کمیز خر ببوید بر طریق  ** مشک چون عرضه کنم با این فریق 
  • بهر این گفت آن نبی مستجیب  ** رمز الاسلام فی‌الدنیا غریب  925
  • زانک خویشانش هم از وی می‌رمند  ** گرچه با ذاتش ملایک هم‌دمند 
  • صورتش را جنس می‌بینند انام  ** لیک از وی می‌نیابند آن مشام 
  • هم‌چو شیری در میان نقش گاو  ** دور می‌بینش ولی او را مکاو