English    Türkçe    فارسی   

5
990-1014

  • چون نماند شیشه‌های رنگ‌رنگ  ** نور بی‌رنگت کند آنگاه دنگ  990
  • خوی کن بی‌شیشه دیدن نور را  ** تا چو شیشه بشکند نبود عمی 
  • قانعی با دانش آموخته  ** در چراغ غیر چشم افروخته 
  • او چراغ خویش برباید که تا  ** تو بدانی مستعیری نی‌فتا 
  • گر تو کردی شکر و سعی مجتهد  ** غم مخور که صد چنان بازت دهد 
  • ور نکردی شکر اکنون خون گری  ** که شدست آن حسن از کافر بری  995
  • امة الکفران اضل اعمالهم  ** امة الایمان اصلح بالهم 
  • گم شد از بی‌شکر خوبی و هنر  ** که دگر هرگز نبیند زان اثر 
  • خویشی و بی‌خویشی و سکر وداد  ** رفت زان سان که نیاردشان به یاد 
  • که اضل اعمالهم ای کافران  ** جستن کامست از هر کام‌ران 
  • جز ز اهل شکر و اصحاب وفا  ** که مریشان راست دولت در قفا  1000
  • دولت رفته کجا قوت دهد  ** دولت آینده خاصیت دهد 
  • قرض ده زین دولت اندر اقرضوا  ** تا که صد دولت ببینی پیش رو 
  • اندکی زین شرب کم کن بهر خویش  ** تا که حوض کوثری یابی به پیش 
  • جرعه بر خاک وفا آنکس که ریخت  ** کی تواند صید دولت زو گریخت 
  • خوش کند دلشان که اصلح بالهم  ** رد من بعد التوی انزالهم  1005
  • ای اجل وی ترک غارت‌ساز ده  ** هر چه بردی زین شکوران باز ده 
  • وا دهد ایشان بنپذیرند آن  ** زانک منعم گشته‌اند از رخت جان 
  • صوفییم و خرقه‌ها انداختیم  ** باز نستانیم چون در باختیم 
  • ما عوض دیدیم آنگه چون عوض  ** رفت از ما حاجت و حرص و غرض 
  • ز آب شور و مهلکی بیرون شدیم  ** بر رحیق و چشمه‌ی کوثر زدیم  1010
  • آنچ کردی ای جهان با دیگران  ** بی‌وفایی و فن و ناز گران 
  • بر سرت ریزیم ما بهر جزا  ** که شهیدیم آمده اندر غزا 
  • تا بدانی که خدای پاک را  ** بندگان هستند پر حمله و مری 
  • سبلت تزویر دنیا بر کنند  ** خیمه را بر باروی نصرت زنند