English    Türkçe    فارسی   

6
1084-1108

  • چون ترا دیدم محالم حال شد  ** جان من مستغرق اجلال شد 
  • چون ترا دیدم خود ای روح البلاد  ** مهر این خورشید از چشمم فتاد  1085
  • گشت عالی‌همت از نو چشم من  ** جز به خواری نگردد اندر چمن 
  • نور جستم خود بدیدم نور نور  ** حور جستم خود بدیدم رشک حور 
  • یوسفی جستم لطیف و سیم تن  ** یوسفستانی بدیدم در تو من 
  • در پی جنت بدم در جست و جو  ** جنتی بنمود از هر جزو تو 
  • هست این نسبت به من مدح و ثنا  ** هست این نسبت به تو قدح و هجا  1090
  • هم‌چو مدح مرد چوپان سلیم  ** مر خدا را پیش موسی کلیم 
  • که بجویم اشپشت شیرت دهم  ** چارقت دوم من و پیشت نهم 
  • قدح او را حق به مدحی برگرفت  ** گر تو هم رحمت کنی نبود شگفت 
  • رحم فرما بر قصور فهمها  ** ای ورای عقلها و وهمها 
  • ایها العشاق اقبالی جدید  ** از جهان کهنه‌ی نوگر رسید  1095
  • زان جهان کو چاره‌ی بیچاره‌جوست  ** صد هزاران نادره دنیا دروست 
  • ابشروا یا قوم اذ جاء الفرج  ** افرحوا یا قوم قد زال الحرج 
  • آفتابی رفت در کازه‌ی هلال  ** در تقاضا که ارحنا یا بلال 
  • زیر لب می‌گفتی از بیم عدو  ** کوری او بر مناره رو بگو 
  • می‌دمد در گوش هر غمگین بشیر  ** خیز ای مدبر ره اقبال گیر  1100
  • ای درین حبس و درین گند و شپش  ** هین که تا کس نشنود رستی خمش 
  • چون کنی خامش کنون ای یار من  ** کز بن هر مو بر آمد طبل‌زن 
  • آن‌چنان کر شد عدو رشک‌خو  ** گوید این چندین دهل را بانگ کو 
  • می‌زند بر روش ریحان که طریست  ** او ز کوری گوید این آسیب چیست 
  • می‌شکنجد حور دستش می‌کشد  ** کور حیران کز چه دردم می‌کند  1105
  • این کشاکش چیست بر دست و تنم  ** خفته‌ام بگذار تا خوابی کنم 
  • آنک در خوابش همی‌جویی ویست  ** چشم بگشا کان مه نیکو پیست 
  • زان بلاها بر عزیزان بیش بود  ** کان تجمش یار با خوبان فزود