English    Türkçe    فارسی   

6
1194-1218

  • او ز بی‌چونی دهدشان استخوان  ** در جنابت تن زن این سوره مخوان 
  • تا ز چونی غسل ناری تو تمام  ** تو برین مصحف منه کف ای غلام  1195
  • گر پلیدم ور نظیفم ای شهان  ** این نخوانم پس چه خوانم در جهان 
  • تو مرا گویی که از بهر ثواب  ** غسل ناکرده مرو در حوض آب 
  • از برون حوض غیر خاک نیست  ** هر که او در حوض ناید پاک نیست 
  • گر نباشد آبها را این کرم  ** کو پذیرد مر خبث را دم به دم 
  • وای بر مشتاق و بر اومید او  ** حسرتا بر حسرت جاوید او  1200
  • آب دارد صد کرم صد احتشام  ** که پلیدان را پذیرد والسلام 
  • ای ضیاء الحق حسام‌الدین که نور  ** پاسبان تست از شر الطیور 
  • پاسبان تست نور و ارتقاش  ** ای تو خورشید مستر از خفاش 
  • چیست پرده پیش روی آفتاب  ** جز فزونی شعشعه و تیزی تاب 
  • پرده‌ی خورشید هم نور ربست  ** بی‌نصیب از وی خفاشست و شبست  1205
  • هر دو چون در بعد و پرده مانده‌اند  ** یا سیه‌رو یا فسرده مانده‌اند 
  • چون نبشتی بعضی از قصه‌ی هلال  ** داستان بدر آر اندر مقال 
  • آن هلال و بدر دارند اتحاد  ** از دوی دورند و از نقص و فساد 
  • آن هلال از نقص در باطن بریست  ** آن به ظاهر نقص تدریج آوریست 
  • درس گوید شب به شب تدریج را  ** در تانی بر دهد تفریج را  1210
  • در تانی گوید ای عجول خام  ** پایه‌پایه بر توان رفتن به بام 
  • دیگ را تدریج و استادانه جوش  ** کار ناید قلیه‌ی دیوانه جوش 
  • حق نه قادر بود بر خلق فلک  ** در یکی لحظه به کن بی‌هیچ شک 
  • پس چرا شش روز آن را درکشید  ** کل یوم الف عام ای مستفید 
  • خلقت طفل از چه اندر نه مه‌است  ** زانک تدریج از شعار آن شه‌است  1215
  • خلقت آدم چرا چل صبح بود  ** اندر آن گل اندک‌اندک می‌فزود 
  • نه چو تو ای خام که اکنون تاختی  ** طفلی و خود را تو شیخی ساختی 
  • بر دویدی چون کدو فوق همه  ** کو ترا پای جهاد و ملحمه