English    Türkçe    فارسی   

6
1227-1251

  • عاشق میدان و اسپ و پای نی  ** عاشق زمر و لب و سرنای نی 
  • حرص در پیری جهودان را مباد  ** ای شقیی که خداش این حرص داد 
  • ریخت دندانهای سگ چون پیر شد  ** ترک مردم کرد و سرگین‌گیر شد 
  • این سگان شصت ساله را نگر  ** هر دمی دندان سگشان تیزتر  1230
  • پیر سگ را ریخت پشم از پوستین  ** این سگان پیر اطلس‌پوش بین 
  • عشقشان و حرصشان در فرج و زر  ** دم به دم چون نسل سگ بین بیشتر 
  • این چنین عمری که مایه‌ی دوزخ است  ** مر قصابان غضب را مسلخ است 
  • چون بگویندش که عمر تو دراز  ** می‌شود دلخوش دهانش از خنده باز 
  • این چنین نفرین دعا پندارد او  ** چشم نگشاید سری بر نارد او  1235
  • گر بدیدی یک سر موی از معاد  ** اوش گفتی این چنین عمر تو باد 
  • داستان آن درویش کی آن گیلانی را دعا کرد کی خدا ترا به سلامت به خان و مان باز رساناد 
  • گفت یک روزی به خواجه‌ی گیلیی  ** نان پرستی نر گدا زنبیلیی 
  • چون ستد زو نان بگفت ای مستعان  ** خوش به خان و مان خود بازش رسان 
  • گفت خان ار آنست که من دیده‌ام  ** حق ترا آنجا رساند ای دژم 
  • هر محدث را خسان باذل کنند  ** حرفش ار عالی بود نازل کنند  1240
  • زانک قدر مستمع آید نبا  ** بر قد خواجه برد درزی قبا 
  • صفت آن عجوز 
  • چونک مجلس بی چنین پیغاره نیست  ** از حدیث پست نازل چاره نیست 
  • واستان هین این سخن را از گرو  ** سوی افسانه‌ی عجوزه باز رو 
  • چون مسن گشت و درین ره نیست مرد  ** تو بنه نامش عجوز سال‌خورد 
  • نه مرورا راس مال و پایه‌ای  ** نه پذیرای قبول مایه‌ای  1245
  • نه دهنده نی پذیرنده‌ی خوشی  ** نه درو معنی و نه معنی‌کشی 
  • نه زبان نه گوش نه عقل و بصر  ** نه هش و نه بیهشی و نه فکر 
  • نه نیاز و نه جمالی بهر ناز  ** تو بتویش گنده مانند پیاز 
  • نه رهی ببریده او نه پای راه  ** نه تبش آن قحبه را نه سوز و آه 
  • قصه‌ی درویشی کی از آن خانه هرچه می‌خواست می‌گفت نیست 
  • سایلی آمد به سوی خانه‌ای  ** خشک نانه خواست یا تر نانه‌ای  1250
  • گفت صاحب‌خانه نان اینجا کجاست  ** خیره‌ای کی این دکان نانباست