English    Türkçe    فارسی   

6
1346-1370

  • تو که تریاقی نداری ذره‌ای  ** از خلاص خود چرایی غره‌ای 
  • آن توکل کو خلیلانه ترا  ** وآن کرامت چون کلیمت از کجا 
  • تا نبرد تیغت اسمعیل را  ** تا کنی شه‌راه قعر نیل را 
  • گر سعیدی از مناره اوفتید  ** بادش اندر جامه افتاد و رهید 
  • چون یقینت نیست آن بخت ای حسن  ** تو چرا بر باد دادی خویشتن  1350
  • زین مناره صد هزاران هم‌چو عاد  ** در فتادند و سر و سر باد داد 
  • سرنگون افتادگان را زین منار  ** می‌نگر تو صد هزار اندر هزار 
  • تو رسن‌بازی نمیدانی یقین  ** شکر پاها گوی و می‌رو بر زمین 
  • پر مساز از کاغذ و از که مپر  ** که در آن سودا بسی رفتست سر 
  • گرچه آن صوفی پر آتش شد ز خشم  ** لیک او بر عاقبت انداخت چشم  1355
  • اول صف بر کسی ماندم به کام  ** کو نگیرد دانه بیند بند دام 
  • حبذا دو چشم پایان بین راد  ** که نگه دارند تن را از فساد 
  • آن ز پایان‌دید احمد بود کو  ** دید دوزخ را همین‌جا مو به مو 
  • دید عرش و کرسی و جنات را  ** تا درید او پرده‌ی غفلات را 
  • گر همی‌خواهی سلامت از ضرر  ** چشم ز اول بند و پایان را نگر  1360
  • تا عدمها ار ببینی جمله هست  ** هستها را بنگری محسوس پست 
  • این ببین باری که هر کش عقل هست  ** روز و شب در جست و جوی نیستست 
  • در گدایی طالب جودی که نیست  ** بر دکانها طالب سودی که نیست 
  • در مزارع طالب دخلی که نیست  ** در مغارس طالب نخلی که نیست 
  • در مدارس طالب علمی که نیست  ** در صوامع طالب حلمی که نیست  1365
  • هستها را سوی پس افکنده‌اند  ** نیستها را طالبند و بنده‌اند 
  • زانک کان و مخزن صنع خدا  ** نیست غیر نیستی در انجلا 
  • پیش ازین رمزی بگفتستیم ازین  ** این و آن را تو یکی بین دو مبین 
  • گفته شد که هر صناعت‌گر که رست  ** در صناعت جایگاه نیست جست 
  • جست بنا موضعی ناساخته  ** گشته ویران سقفها انداخته  1370