English    Türkçe    فارسی   

6
1620-1644

  • ند چه بود مثل مثل نیک و بد  ** مثل مثل خویشتن را کی کند  1620
  • چونک دو مثل آمدند ای متقی  ** این چه اولیتر از آن در خالقی 
  • بر شمار برگ بستان ند و ضد  ** چون کفی بر بحر بی‌ضدست و ند 
  • بی‌چگونه بین تو برد و مات بحر  ** چون چگونه گنجد اندر ذات بحر 
  • کمترین لعبت او جان تست  ** این چگونه و چون جان کی شد درست 
  • پس چنان بحری که در هر قطر آن  ** از بدن ناشی‌تر آمد عقل و جان  1625
  • کی بگنجد در مضیق چند و چون  ** عقل کل آنجاست از لا یعلمون 
  • عقل گوید مر جسد را که ای جماد  ** بوی بردی هیچ از آن بحر معاد 
  • جسم گوید من یقین سایه‌ی توم  ** یاری از سایه که جوید جان عم 
  • عقل گوید کین نه آن حیرت سراست  ** که سزا گستاخ‌تر از ناسزاست 
  • اندرینجا آفتاب انوری  ** خدمت ذره کند چون چاکری  1630
  • شیر این سو پیش آهو سر نهد  ** باز اینجا نزد تیهو پر نهد 
  • این ترا باور نیاید مصطفی  ** چون ز مسکینان همی‌جوید دعا 
  • گر بگویی از پی تعلیم بود  ** عین تجهیل از چه رو تفهیم بود 
  • بلک می‌داند که گنج شاهوار  ** در خرابیها نهد آن شهریار 
  • بدگمانی نعل معکوس ویست  ** گرچه هر جزویش جاسوس ویست  1635
  • بل حقیقت در حقیقت غرقه شد  ** زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد 
  • با تو قلماشیت خواهم گفت هان  ** صوفیا خوش پهن بگشا گوش جان 
  • مر ترا هم زخم که آید ز آسمان  ** منتظر می‌باش خلعت بعد آن 
  • کو نه آن شاهست کت سیلی زند  ** پس نبخشد تاج و تخت مستند 
  • جمله دنیا را پر پشه بها  ** سیلیی را رشوت بی‌منتها  1640
  • گردنت زین طوق زرین جهان  ** چست در دزد و ز حق سیلی ستان 
  • آن قفاها که انبیا برداشتند  ** زان بلا سرهای خود افراشتند 
  • لیک حاضر باش در خود ای فتی  ** تا به خانه او بیابد مر ترا 
  • ورنه خلعت را برد او باز پس  ** که نیابیدم به خانه‌ش هیچ کس 
  • باز سال کردن صوفی از آن قاضی