English    Türkçe    فارسی   

6
1794-1818

  • باری اکنون تو ز هر جزوت بپرس  ** صد زبان دارند این اجزای خرس 
  • ذکر نعمتهای رزاق جهان  ** که نهان شد آن در اوراق زمان  1795
  • روز و شب افسانه‌جویانی تو چست  ** جزو جزو تو فسانه‌گوی تست 
  • جزو جزوت تا برستست از عدم  ** چند شادی دیده‌اند و چند غم 
  • زانک بی‌لذت نروید هیچ جزو  ** بلک لاغر گردد از هی پیچ جزو 
  • جزو ماند و آن خوشی از یاد رفت  ** بل نرفت آن خفیه شد از پنج و هفت 
  • هم‌چو تابستان که از وی پنبه‌زاد  ** ماند پنبه رفت تابستان ز یاد  1800
  • یا مثال یخ که زاید از شتا  ** شد شتا پنهان و آن یخ پیش ما 
  • هست آن یخ زان صعوبت یادگار  ** یادگار صیف در دی این ثمار 
  • هم‌چنان هر جزو جزوت ای فتی  ** در تنت افسانه گوی نعمتی 
  • چون زنی که بیست فرزندش بود  ** هر یکی حاکی حال خوش بود 
  • حمل نبود بی ز مستی و ز لاغ  ** بی بهاری کی شود زاینده باغ  1805
  • حاملان و بچگانشان بر کنار  ** شد دلیل عشق‌بازی با بهار 
  • هر درختی در رضاع کودکان  ** هم‌چو مریم حامل از شاهی نهان 
  • گرچه صد در آب آتشی پوشیده شد  ** صد هزاران کف برو جوشیده شد 
  • گرچه آتش سخت پنهان می‌تند  ** کف بده انگشت اشارت می‌کند 
  • هم‌چنین اجزای مستان وصال  ** حامل از تمثالهای حال و قال  1810
  • در جمال حال وا مانده دهان  ** چشم غایب گشته از نقش جهان 
  • آن موالید از زه این چار نیست  ** لاجرم منظور این ابصار نیست 
  • آن موالید از تجلی زاده‌اند  ** لاجرم مستور پرده‌ی ساده‌اند 
  • زاده گفتیم و حقیقت زاد نیست  ** وین عبارت جز پی ارشاد نیست 
  • هین خمش کن تا بگوید شاه قل  ** بلبلی مفروش با این جنس گل  1815
  • این گل گویاست پر جوش و خروش  ** بلبلا ترک زبان کن باش گوش 
  • هر دو گون تمثال پاکیزه‌مثال  ** شاهد عدل‌اند بر سر وصال 
  • هر دو گون حسن لطیف مرتضی  ** شاهد احبال و حشر ما مضی