English    Türkçe    فارسی   

6
2046-2070

  • آنچ در ره دید از رنج و ستم  ** گرچه در خوردست کوته می‌کنم 
  • چون به مقصد آمد از ره آن جوان  ** خانه‌ی آن شاه را جست او نشان 
  • چون به صد حرمت بزد حلقه‌ی درش  ** زن برون کرد از در خانه سرش 
  • که چه می‌خواهی بگو ای ذوالکرم  ** ژگفت بر قصد زیارت آمدم 
  • خنده‌ای زد زن که خه‌خه ریش بین  ** این سفرگیری و این تشویش بین  2050
  • خود ترا کاری نبود آن جایگاه  ** که به بیهوده کنی این عزم راه 
  • اشتهای گول‌گردی آمدت  ** یا ملولی وطن غالب شدت 
  • یا مگر دیوت دو شاخه بر نهاد  ** بر تو وسواس سفر را در گشاد 
  • گفت نافرجام و فحش و دمدمه  ** من نتوانم باز گفتن آن همه 
  • از مثل وز ریش‌خند بی‌حساب  ** آن مرید افتاد از غم در نشیب  2055
  • پرسیدن آن وارد از حرم شیخ کی شیخ کجاست کجا جوییم و جواب نافرجام گفتن حرم 
  • اشکش از دیده بجست و گفت او  ** با همه آن شاه شیرین‌نام کو 
  • گفت آن سالوس زراق تهی  ** دام گولان و کمند گمرهی 
  • صد هزاران خام ریشان هم‌چو تو  ** اوفتاده از وی اندر صد عتو 
  • گر نبینیش و سلامت وا روی  ** خیر تو باشد نگردی زو غوی 
  • لاف‌کیشی کاسه‌لیسی طبل‌خوار  ** بانگ طبلش رفته اطراف دیار  2060
  • سبطیند این قوم و گوساله‌پرست  ** در چنین گاوی چه می‌مالند دست 
  • جیفة اللیلست و بطال النهار  ** هر که او شد غره‌ی این طبل‌خوار 
  • هشته‌اند این قوم صد علم و کمال  ** مکر و تزویری گرفته کینست حال 
  • آل موسی کو دریغا تاکنون  ** عابدان عجل را ریزند خون 
  • شرع و تقوی را فکنده سوی پشت  ** کو عمر کو امر معروفی درشت  2065
  • کین اباحت زین جماعت فاش شد  ** رخصت هر مفسد قلاش شد 
  • کو ره پیغامبری و اصحاب او  ** کو نماز و سبحه و آداب او 
  • جواب گفتن مرید و زجر کردن مرید آن طعانه را از کفر و بیهوده گفتن 
  • بانگ زد بر وی جوان و گفت بس  ** روز روشن از کجا آمد عسس 
  • نور مردان مشرق و مغرب گرفت  ** اسمانها سجده کردند از شگفت 
  • آفتاب حق بر آمد از حمل  ** زیر چادر رفت خورشید از خجل  2070