English    Türkçe    فارسی   

6
2430-2454

  • هر سه سایه محو شد زان آفتاب  ** بعد از آن زان نور شد یک فتح باب  2430
  • نور دیگر از دل آن نور رست  ** پس ترقی جست آن ثانیش چست 
  • هم من و هم موسی و هم کوه طور  ** هر سه گم گشتیم زان اشراق نور 
  • بعد از آن دیدم که که سه شاخ شد  ** چونک نور حق درو نفاخ شد 
  • وصف هیبت چون تجلی زد برو  ** می‌سکست از هم همی‌شد سو به سو 
  • آن یکی شاخ که آمد سوی یم  ** گشت شیرین آب تلخ هم‌چو سم  2435
  • آن یکی شاخش فرو شد در زمین  ** چشمه‌ی دارو برون آمد معین 
  • که شفای جمله رنجوران شد آب  ** از همایونی وحی مستطاب 
  • آن یکی شاخ دگر پرید زود  ** تا جوار کعبه که عرفات بود 
  • باز از آن صعقه چو با خود آمدم  ** طور بر جا بد نه افزون و نه کم 
  • لیک زیر پای موسی هم‌چو یخ  ** می‌گدازید او نماندش شاخ و شخ  2440
  • با زمین هموار شد که از نهیب  ** گشت بالایش از آن هیبت نشیب 
  • باز با خود آمدم زان انتشار  ** باز دیدم طور و موسی برقرار 
  • وآن بیابان سر به سر در ذیل کوه  ** پر خلایق شکل موسی در وجوه 
  • چون عصا و خرقه‌ی او خرقه‌شان  ** جمله سوی طور خوش دامن کشان 
  • جمله کفها در دعا افراخته  ** نغمه‌ی ارنی به هم در ساخته  2445
  • باز آن غشیان چو از من رفت زود  ** صورت هر یک دگرگونم نمود 
  • انبیا بودند ایشان اهل ود  ** اتحاد انبیاام فهم شد 
  • باز املاکی همی دیدم شگرف  ** صورت ایشان بد از اجرام برف 
  • حلقه‌ی دیگر ملایک مستعین  ** صورت ایشان به جمله آتشین 
  • زین نسق می‌گفت آن شخص جهود  ** بس جهودی که آخرش محمود بود  2450
  • هیچ کافر را به خواری منگرید  ** که مسلمان مردنش باشد امید 
  • چه خبر داری ز ختم عمر او  ** تا بگردانی ازو یک‌باره رو 
  • بعد از ان ترسا در آمد در کلام  ** که مسیحم رو نمود اندر منام 
  • من شدم با او به چارم آسمان  ** مرکز و مثوای خورشید جهان