English    Türkçe    فارسی   

6
2595-2619

  • در شریعت هم عطا هم زجر هست  ** شاه را صدر و فرس را درگه است  2595
  • عدل چه بود وضع اندر موضعش  ** ظلم چه بود وضع در ناموقعش 
  • نیست باطل هر چه یزدان آفرید  ** از غضب وز حلم وز نصح و مکید 
  • خیر مطلق نیست زینها هیچ چیز  ** شر مطلق نیست زینها هیچ نیز 
  • نفع و ضر هر یکی از موضعست  ** علم ازین رو واجبست و نافعست 
  • ای بسا زجری که بر مسکین رود  ** در ثواب از نان و حلوا به بود  2600
  • زانک حلوا بی‌اوان صفرا کند  ** سیلیش از خبث مستنقا کند 
  • سیلیی در وقت بر مسکین بزن  ** که رهاند آنش از گردن زدن 
  • زخم در معنی فتد از خوی بد  ** چوب بر گرد اوفتد نه بر نمد 
  • بزم و زندن هست هر بهرام را  ** بزم مخلص را و زندان خام را 
  • شق باید ریش را مرهم کنی  ** چرک را در ریش مستحکم کنی  2605
  • تا خورد مر گوشت را در زیر آن  ** نیم سودی باشد و پنجه زیان 
  • گفت دلقک من نمی‌گویم گذار  ** من همی‌گویم تحریی بیار 
  • هین ره صبر و تانی در مبند  ** صبر کن اندیشه می‌کن روز چند 
  • در تانی بر یقینی بر زنی  ** گوش‌مال من بایقانی کنی 
  • در روش یمشی مکبا خود چرا  ** چون همی‌شاید شدن در استوا  2610
  • مشورت کن با گروه صالحان  ** بر پیمبر امر شاورهم بدان 
  • امرهم شوری برای این بود  ** کز تشاور سهو و کژ کمتر رود 
  • این خردها چون مصابیح انورست  ** بیست مصباح از یک روشن‌ترست 
  • بوک مصباحی فتد اندر میان  ** مشتعل گشته ز نور آسمان 
  • غیرت حق پرده‌ای انگیختست  ** سفلی و علوی به هم آمیختست  2615
  • گفت سیروا می‌طلب اندر جهان  ** بخت و روزی را همی‌کن امتحان 
  • در مجالس می‌طلب اندر عقول  ** آن چنان عقلی که بود اندر رسول 
  • زانک میراث از رسول آنست و بس  ** که ببیند غیبها از پیش و پس 
  • در بصرها می‌طلب هم آن بصر  ** که نتابد شرح آن این مختصر