English    Türkçe    فارسی   

6
2688-2712

  • از مروت باشد ار شادم کنی  ** وقت و بی‌وقت از کرم یادم کنی 
  • در شبان‌روزی وظیفه‌ی چاشتگاه  ** راتبه کردی وصال ای نیک‌خواه 
  • پانصد استسقاستم اندر جگر  ** با هر استسقا قرین جوع البقر  2690
  • بی‌نیازی از غم من ای امیر  ** ده زکات جاه و بنگر در فقیر 
  • این فقیر بی‌ادب نا درخورست  ** لیک لطف عام تو زان برترست 
  • می‌نجوید لطف عام تو سند  ** آفتابی بر حدثها می‌زند 
  • نور او را زان زیانی نابده  ** وان حدث از خشکیی هیزم شده 
  • تا حدث در گلخنی شد نور یافت  ** در در و دیوار حمامی بتافت  2695
  • بود آلایش شد آرایش کنون  ** چون برو بر خواند خورشید آن فسون 
  • شمس هم معده‌ی زمین را گرم کرد  ** تا زمین باقی حدثها را بخورد 
  • جزو خاکی گشت و رست از وی نبات  ** هکذا یمحو الاله السیات 
  • با حدث که بترینست این کند  ** کش نبات و نرگس و نسرین کند 
  • تا به نسرین مناسک در وفا  ** حق چه بخشد در جزا و در عطا  2700
  • چون خبیثان را چنین خلعت دهد  ** طیبین را تا چه بخشد در رصد 
  • آن دهد حقشان که لا عین رات  ** که نگنجد در زبان و در لغت 
  • ما کییم این را بیا ای یار من  ** روز من روشن کن از خلق حسن 
  • منگر اندر زشتی و مکروهیم  ** که ز پر زهری چو مار کوهیم 
  • ای که من زشت و خصالم جمله زشت  ** چون شوم گل چون مرا او خار کشت  2705
  • نوبهار حسن گل ده خار را  ** زینت طاووس ده این مار را 
  • در کمال زشتیم من منتهی  ** لطف تو در فضل و در فن منتهی 
  • حاجت این منتهی زان منتهی  ** تو بر آر ای حسرت سرو سهی 
  • چون بمیرم فضل تو خواهد گریست  ** از کرم گرچه ز حاجت او بریست 
  • بر سر گورم بسی خواهد نشست  ** خواهد از چشم لطیفش اشک جست  2710
  • نوحه خواهد کرد بر محرومیم  ** چشم خواهد بست از مظلومیم 
  • اندکی زان لطفها اکنون بکن  ** حلقه‌ای در گوش من کن زان سخن