English    Türkçe    فارسی   

6
2778-2802

  • بهر حالی می‌نگیری راس مال  ** بلک از بهر غرض‌ها در مل 
  • پس مسافر این بود ای ره‌پرست  ** که مسیر و روش در مستقبلست 
  • هم‌چنانک از پرده‌ی دل بی‌کلال  ** دم به دم در می‌رسد خیل خیال  2780
  • گر نه تصویرات از یک مغرس‌اند  ** در پی هم سوی دل چون می‌رسند 
  • جوق جوق اسپاه تصویرات ما  ** سوی چشمه‌ی دل شتابان از ظما 
  • جره‌ها پر می‌کنند و می‌روند  ** دایما پیدا و پنهان می‌شوند 
  • فکرها را اختران چرخ دان  ** دایر اندر چرخ دیگر آسمان 
  • سعد دیدی شکر کن ایثار کن  ** نحس دیدی صدقه و استغفار کن  2785
  • ما کییم این را بیا ای شاه من  ** طالعم مقبل کن و چرخی بزن 
  • روح را تابان کن از انوار ماه  ** که ز آسیب ذنب جان شد سیاه 
  • از خیال و وهم و ظن بازش رهان  ** از چه و جور رسن بازش رهان 
  • تا ز دلداری خوب تو دلی  ** پر بر آرد بر پرد ز آب و گلی 
  • ای عزیز مصر و در پیمان درست  ** یوسف مظلوم در زندان تست  2790
  • در خلاص او یکی خوابی ببین  ** زود که الله یحب المحسنین 
  • هفت گاو لاغری پر گزند  ** هفت گاو فربهش را می‌خورند 
  • هفت خوشه‌ی خشک زشت ناپسند  ** سنبلات تازه‌اش را می‌چرند 
  • قحط از مصرش بر آمد ای عزیز  ** هین مباش ای شاه این را مستجیز 
  • یوسفم در حبس تو ای شه نشان  ** هین ز دستان زنانم وا رهان  2795
  • از سوی عرشی که بودم مربط او  ** شهوت مادر فکندم که اهبطوا 
  • پس فتادم زان کمال مستتم  ** از فن زالی به زندان رحم 
  • روح را از عرش آرد در حطیم  ** لاجرم کید زنان باشد عظیم 
  • اول و آخر هبوط من ز زن  ** چونک بودم روح و چون گشتم بدن 
  • بشنو این زاری یوسف در عثار  ** یا بر آن یعقوب بی‌دل رحم آر  2800
  • ناله از اخوان کنم یا از زنان  ** که فکندندم چو آدم از جنان 
  • زان مثال برگ دی پژمرده‌ام  ** کز بهشت وصل گندم خورده‌ام