English    Türkçe    فارسی   

6
2953-2977

  • هین مشو صورت‌پرست و این مگو  ** سر جنسیت به صورت در مجو 
  • صورت آمد چون جماد و چون حجر  ** نیست جامد را ز جنسیت خبر 
  • جان چو مور و تن چو دانه‌ی گندمی  ** می‌کشاند سو به سویش هر دمی  2955
  • مور داند کان حبوب مرتهن  ** مستحیل و جنس من خواهد شدن 
  • آن یکی موری گرفت از راه جو  ** مور دیگر گندمی بگرفت و دو 
  • جو سوی گندم نمی‌تازد ولی  ** مور سوی مور می‌آید بلی 
  • رفتن جو سوی گندم تابعست  ** مور را بین که به جنسش راجعست 
  • تو مگو گندم چرا شد سوی جو  ** چشم را بر خصم نه نی بر گرو  2960
  • مور اسود بر سر لبد سیاه  ** مور پنهان دانه پیدا پیش راه 
  • عقل گوید چشم را نیکو نگر  ** دانه هرگز کی رود بی دانه‌بر 
  • زین سبب آمد سوی اصحاب کلب  ** هست صورتها حبوب و مور قلب 
  • زان شود عیسی سوی پاکان چرخ  ** بد قفس‌ها مختلف یک جنس فرخ 
  • این قفس پیدا و آن فرخش نهان  ** بی‌قفس کش کی قفس باشد روان  2965
  • ای خنک چشمی که عقلستش امیر  ** عاقبت‌بین باشد و حبر و قریر 
  • فرق زشت و نغز از عقل آورید  ** نی ز چشمی کز سیه گفت و سپید 
  • چشم غره شد به خضرای دمن  ** عقل گوید بر محک ماش زن 
  • آفت مرغست چشم کام‌بین  ** مخلص مرغست عقل دام‌بین 
  • دام دیگر بد که عقلش در نیافت  ** وحی غایب‌بین بدین سو زان شتافت  2970
  • جنس و ناجنس از خرد دانی شناخت  ** سوی صورت‌ها نشاید زود تاخت 
  • نیست جنسیت به صورت لی و لک  ** عیسی آمد در بشر جنس ملک 
  • برکشیدش فوق این نیلی‌حصار  ** مرغ گردونی چو چغزش زاغ‌وار 
  • قصه‌ی عبدالغوث و ربودن پریان او را و سالها میان پریان ساکن شدن او و بعد از سالها آمدن او به شهر و فرزندان خویش را باز ناشکیفتن او از آن پریان بحکم جنسیت و همدلی او با ایشان 
  • بود عبدالغوث هم‌جنس پری  ** چون پری نه سال در پنهان‌پری 
  • شد زنش را نسل از شوی دگر  ** وآن یتیمانش ز مرگش در سمر  2975
  • که مرورا گرگ زد یا ره‌زنی  ** یا فتاد اندر چهی یا مکمنی 
  • جمله فرزندانش در اشغال مست  ** خود نگفتندی که بابایی بدست