English    Türkçe    فارسی   

6
3241-3265

  • بر یکی خر بار لعل و گوهرست  ** بر یکی خر بار سنگ و مرمرست 
  • بر همه جوها تو این حکمت مران  ** اندرین جو ماه بین عکسش مخوان 
  • آب خضرست این نه آب دام و دد  ** هر چه اندر روی نماید حق بود 
  • زین تگ جو ماه گوید من مهم  ** من نه عکسم هم‌حدیث و هم‌رهم 
  • اندرین جو آنچ بر بالاست هست  ** خواه بالا خواه در وی دار دست  3245
  • از دگر جوها مگیر این جوی را  ** ماه دان این پرتو مه‌روی را 
  • این سخن پایان ندارد آن غریب  ** بس گریست از درد خواجه شد کیب 
  • توزیع کردن پای‌مرد در جمله‌ی شهر تبریز و جمع شدن اندک چیز و رفتن آن غریب به تربت محتسب به زیارت و این قصه را بر سر گور او گفتن به طریق نوحه الی آخره 
  • واقعه‌ی آن وام او مشهور شد  ** پای مرد از درد او رنجور شد 
  • از پی توزیع گرد شهر گشت  ** از طمع می‌گفت هر جا سرگذشت 
  • هیچ ناورد از ره کدیه به دست  ** غیر صد دینار آن کدیه‌پرست  3250
  • پای مرد آمد بدو دستش گرفت  ** شد بگور آن کریم بس شگفت 
  • گفت چون توفیق یابد بنده‌ای  ** که کند مهمانی فرخنده‌ای 
  • مال خود ایثار راه او کند  ** جاه خود ایثار جاه او کند 
  • شکر او شکر خدا باشد یقین  ** چون به احسان کرد توفیقش قرین 
  • ترک شکرش ترک شکر حق بود  ** حق او لا شک به حق ملحق بود  3255
  • شکر می‌کن مر خدا را در نعم  ** نیز می‌کن شکر و ذکر خواجه هم 
  • رحمت مادر اگر چه از خداست  ** خدمت او هم فریضه‌ست و سزاست 
  • زین سبب فرمود حق صلوا علیه  ** که محمد بود محتال الیه 
  • در قیامت بنده را گوید خدا  ** هین چه کردی آنچ دادم من ترا 
  • گوید ای رب شکر تو کردم به جان  ** چون ز تو بود اصل آن روزی و نان  3260
  • گویدش حق نه نکردی شکر من  ** چون نکردی شکر آن اکرام‌فن 
  • بر کریمی کرده‌ای ظلم و ستم  ** نه ز دست او رسیدت نعمتم 
  • چون به گور آن ولی‌نعمت رسید  ** گشت گریان زار و آمد در نشید 
  • گفت ای پشت و پناه هر نبیل  ** مرتجی و غوث ابناء السبیل 
  • ای غم ارزاق ما بر خاطرت  ** ای چو رزق عام احسان و برت  3265