English    Türkçe    فارسی   

6
3599-3623

  • قرةالعینت چو ز آب و گل بود  ** راتبه‌ی این قره درد دل بود 
  • قلعه را چون آب آید از برون  ** در زمان امن باشد بر فزون  3600
  • چونک دشمن گرد آن حلقه کند  ** تا که اندر خونشان غرقه کند 
  • آب بیرون را ببرند آن سپاه  ** تا نباشد قلعه را زانها پناه 
  • آن زمان یک چاه شوری از درون  ** به ز صد جیحون شیرین از برون 
  • قاطع الاسباب و لشکرهای مرگ  ** هم‌چو دی آید به قطع شاخ و برگ 
  • در جهان نبود مددشان از بهار  ** جز مگر در جان بهار روی یار  3605
  • زان لقب شد خاک را دار الغرور  ** کو کشد پا را سپس یوم العبور 
  • پیش از آن بر راست و بر چپ می‌دوید  ** که بچینم درد تو چیزی نچید 
  • او بگفتی مر ترا وقت غمان  ** دور از تو رنج و ده که در میان 
  • چون سپاه رنج آمد بست دم  ** خود نمی‌گوید ترا من دیده‌ام 
  • حق پی شیطان بدین سان زد مثل  ** که ترا در رزم آرد با حیل  3610
  • که ترا یاری دهم من با توم  ** در خطرها پیش تو من می‌دوم 
  • اسپرت باشم گه تیر خدنگ  ** مخلص تو باشم اندر وقت تنگ 
  • جان فدای تو کنم در انتعاش  ** رستمی شیری هلا مردانه باش 
  • سوی کفرش آورد زین عشوه‌ها  ** آن جوال خدعه و مکر و دها 
  • چون قدم بنهاد در خندق فتاد  ** او به قاهاقاه خنده لب گشاد  3615
  • هی بیا من طمعها دارم ز تو  ** گویدش رو رو که بیزارم ز تو 
  • تو نترسیدی ز عدل کردگار  ** من همی‌ترسم دو دست از من بدار 
  • گفت حق خود او جدا شد از بهی  ** تو بدین تزویرها هم کی رهی 
  • فاعل و مفعول در روز شمار  ** روسیاهند و حریف سنگسار 
  • ره‌زده و ره‌زن یقین در حکم و داد  ** در چه بعدند و در بس المهاد  3620
  • گول را و غول را کو را فریفت  ** از خلاص و فوز می‌باید شکیفت 
  • هم خر و خرگیر اینجا در گلند  ** غافلند این‌جا و آن‌جا آفلند 
  • جز کسانی را که وا گردند از آن  ** در بهار فضل آیند از خزان