English    Türkçe    فارسی   

6
3613-3637

  • جان فدای تو کنم در انتعاش  ** رستمی شیری هلا مردانه باش 
  • سوی کفرش آورد زین عشوه‌ها  ** آن جوال خدعه و مکر و دها 
  • چون قدم بنهاد در خندق فتاد  ** او به قاهاقاه خنده لب گشاد  3615
  • هی بیا من طمعها دارم ز تو  ** گویدش رو رو که بیزارم ز تو 
  • تو نترسیدی ز عدل کردگار  ** من همی‌ترسم دو دست از من بدار 
  • گفت حق خود او جدا شد از بهی  ** تو بدین تزویرها هم کی رهی 
  • فاعل و مفعول در روز شمار  ** روسیاهند و حریف سنگسار 
  • ره‌زده و ره‌زن یقین در حکم و داد  ** در چه بعدند و در بس المهاد  3620
  • گول را و غول را کو را فریفت  ** از خلاص و فوز می‌باید شکیفت 
  • هم خر و خرگیر اینجا در گلند  ** غافلند این‌جا و آن‌جا آفلند 
  • جز کسانی را که وا گردند از آن  ** در بهار فضل آیند از خزان 
  • توبه آرند و خدا توبه‌پذیر  ** امر او گیرند و او نعم الامیر 
  • چون بر آرند از پشیمانی حنین  ** عرش لرزد از انین المذنبین  3625
  • آن‌چنان لرزد که مادر بر ولد  ** دستشان گیرد به بالا می‌کشد 
  • کای خداتان وا خریده از غرور  ** نک ریاض فضل و نک رب غفور 
  • بعد ازینتان برگ و رزق جاودان  ** از هوای حق بود نه از ناودان 
  • چونک دریا بر وسایط رشک کرد  ** تشنه چون ماهی به ترک مشک کرد 
  • روان شدن شه‌زادگان در ممالک پدر بعد از وداع کردن ایشان شاه را و اعادت کردن شاه وقت وداع وصیت را الی آخره 
  • عزم ره کردند آن هر سه پسر  ** سوی املاک پدر رسم سفر  3630
  • در طواف شهرها و قلعه‌هاش  ** از پی تدبیر دیوان و معاش 
  • دست‌بوس شاه کردند و وداع  ** پس بدیشان گفت آن شاه مطاع 
  • هر کجاتان دل کشد عازم شوید  ** فی امان الله دست افشان روید 
  • غیر آن یک قلعه نامش هش‌ربا  ** تنگ آرد بر کله‌داران قبا 
  • الله الله زان دز ذات الصور  ** دور باشید و بترسید از خطر  3635
  • رو و پشت برجهاش و سقف و پست  ** جمله تمثال و نگار و صورتست 
  • هم‌چو آن حجره‌ی زلیخا پر صور  ** تا کند یوسف بناکامش نظر