English    Türkçe    فارسی   

6
4072-4096

  • هین منه بر ریش‌های ما نمک  ** هین مخور این زهر بر جلدی و شک 
  • جز به تدبیر یکی شیخی خبیر  ** چون روی چون نبودت قلبی بصیر 
  • وای آن مرغی که ناروییده پر  ** بر پرد بر اوج و افتد در خطر 
  • عقل باشد مرد را بال و پری  ** چون ندارد عقل عقل رهبری  4075
  • یا مظفر یا مظفرجوی باش  ** یا نظرور یا نظرورجوی باش 
  • بی ز مفتاح خرد این قرع باب  ** از هوا باشد نه از روی صواب 
  • عالمی در دام می‌بین از هوا  ** وز جراحت‌های هم‌رنگ دوا 
  • مار استادست بر سینه چو مرگ  ** در دهانش بهر صید اشگرف برگ 
  • در حشایش چون حشیشی او بپاست  ** مرغ پندارد که او شاخ گیاست  4080
  • چون نشیند بهر خور بر روی برگ  ** در فتد اندر دهان مار و مرگ 
  • کرده تمساحی دهان خویش باز  ** گرد دندانهاش کرمان دراز 
  • از بقیه‌ی خور که در دندانش ماند  ** کرم‌ها رویید و بر دندان نشاند 
  • مرغکان بینند کرم و قوت را  ** مرج پندارند آن تابوت را 
  • چون دهان پر شد ز مرغ او ناگهان  ** در کشدشان و فرو بندد دهان  4085
  • این جهان پر ز نقل و پر ز نان  ** چون دهان باز آن تمساح دان 
  • بهر کرم و طعمه ای روزی‌تراش  ** از فن تمساح دهر آمن مباش 
  • روبه افتد پهن اندر زیر خاک  ** بر سر خاکش حبوب مکرناک 
  • تا بیاید زاغ غافل سوی آن  ** پای او گیرد به مکر آن مکردان 
  • صدهزاران مکر در حیوان چو هست  ** چون بود مکر بشر کو مهترست  4090
  • مصحفی در کف چو زین‌العابدین  ** خنجری پر قهر اندر آستین 
  • گویدت خندان کای مولای من  ** در دل او بابلی پر سحر و فن 
  • زهر قاتل صورتش شهدست و شیر  ** هین مرو بی‌صحبت پیر خبیر 
  • جمله لذات هوا مکرست و زرق  ** سوز و تاریکیست گرد نور برق 
  • برق نور کوته و کذب و مجاز  ** گرد او ظلمات و راه تو دراز  4095
  • نه به نورش نامه توانی خواندن  ** نه به منزل اسپ دانی راندن