English    Türkçe    فارسی   

6
4334-4358

  • احمقم گیر احمقم من نیک‌بخت  ** بخت بهتر از لجاج و روی سخت 
  • این سخن بر وفق ظنت می‌جهد  ** ورنه بختم داد عقلم هم دهد  4335
  • بازگشتن آن شخص شادمان و مراد یافته و خدای را شکر گویان و سجده کنان و حیران در غرایب اشارات حق و ظهور تاویلات آن در وجهی کی هیچ عقلی و فهمی بدانجا نرسد 
  • باز گشت از مصر تا بغداد او  ** ساجد و راکع ثناگر شکرگو 
  • جمله ره حیران و مست او زین عجب  ** ز انعکاس روزی و راه طلب 
  • کر کجا اومیدوارم کرده بود  ** وز کجا افشاند بر من سیم و سود 
  • این چه حکمت بود که قبله‌ی مراد  ** کردم از خانه برون گمراه و شاد 
  • تا شتابان در ضلالت می‌شدم  ** هر دم از مطلب جداتر می‌بدم  4340
  • باز آن عین ضلالت را به جود  ** حق وسیلت کرد اندر رشد و سود 
  • گمرهی را منهج ایمان کند  ** کژروی را محصد احسان کند 
  • تا نباشد هیچ محسن بی‌وجا  ** تا نباشد هیچ خاین بی‌رجا 
  • اندرون زهر تریاق آن حفی  ** کرد تا گویند ذواللطف الخفی 
  • نیست مخفی در نماز آن مکرمت  ** در گنه خلعت نهد آن مغفرت  4345
  • منکران را قصد اذلال ثقات  ** ذل شده عز و ظهور معجزات 
  • قصدشان ز انکار ذل دین بده  ** عین ذل عز رسولان آمده 
  • گر نه انکار آمدی از هر بدی  ** معجزه و برهان چرا نازل شدی 
  • خصم منکر تا نشد مصداق‌خواه  ** کی کند قاضی تقاضای گواه 
  • معجزه هم‌چون گواه آمد زکی  ** بهر صدق مدعی در بی‌شکی  4350
  • طعن چون می‌آمد از هر ناشناخت  ** معجزه می‌داد حق و می‌نواخت 
  • مکر آن فرعون سیصد تو بده  ** جمله ذل او و قمع او شده 
  • ساحران آورده حاضر نیک و بد  ** تا که جرح معجزه‌ی موسی کند 
  • تا عصا را باطل و رسوا کند  ** اعتبارش را ز دلها بر کند 
  • عین آن مکر آیت موسی شود  ** اعتبار آن عصا بالا رود  4355
  • لشکر آرد او پگه تا حول نیل  ** تا زند بر موسی و قومش سبیل 
  • آمنی امت موسی شود  ** او به تحت‌الارض و هامون در رود 
  • گر به مصر اندر بدی او نامدی  ** وهم از سبطی کجا زایل شدی