English    Türkçe    فارسی   

6
4561-4585

  • زو شنیده بود آواز از برون  ** در شری و بیع و در نقص و فزون 
  • گفت نفقه‌ی زن چرا ندهی تمام  ** گفت از جان شرع را هستم غلام 
  • لیک اگر میرم ندارم من کفن  ** مفلس این لعبم و شش پنج زن 
  • زین سخن قاضی مگر بشناختش  ** یاد آورد آن دغل وان باختش 
  • گفت آن شش پنج با من باختی  ** پار اندر شش درم انداختی  4565
  • نوبت من رفت امسال آن قمار  ** با دگر کس باز دست از من بدار 
  • از شش و از پنج عارف گشت فرد  ** محترز گشتست زین شش پنج نرد 
  • رست او از پنج حس و شش جهت  ** از ورای آن همه کرد آگهت 
  • شد اشاراتش اشارات ازل  ** جاوز الاوهام طرا و اعتزل 
  • زین چه شش گوشه گر نبود برون  ** چون بر آرد یوسفی را از درون  4570
  • واردی بالای چرخ بی ستن  ** جسم او چون دلو در چه چاره کن 
  • یوسفان چنگال در دلوش زده  ** رسته از چاه و شه مصری شده 
  • دلوهای دیگر از چه آب‌جو  ** دلو او فارغ ز آب اصحاب‌جو 
  • دلوها غواص آب از بهر قوت  ** دلو او قوت و حیات جان حوت 
  • دلوها وابسته‌ی چرخ بلند  ** دلو او در اصبعین زورمند  4575
  • دلو چه و حبل چه و چرخ چی  ** این مثال بس رکیکست ای اچی 
  • از کجا آرم مثالی بی‌شکست  ** کفو آن نه آید و نه آمدست 
  • صد هزاران مرد پنهان در یکی  ** صد کمان و تیر درج ناوکی 
  • ما رمیت اذ رمیتی فتنه‌ای  ** صد هزاران خرمن اندر حفنه‌ای 
  • آفتابی در یکی ذره نهان  ** ناگهان آن ذره بگشاید دهان  4580
  • ذره ذره گردد افلاک و زمین  ** پیش آن خورشید چون جست از کمین 
  • این چنین جانی چه درخورد تنست  ** هین بشو ای تن ازین جان هر دو دست 
  • ای تن گشته وثاق جان بسست  ** چند تاند بحر درمشکی نشست 
  • ای هزاران جبرئیل اندر بشر  ** ای مسیحان نهان در جوف خر 
  • ای هزاران کعبه پنهان در کنیس  ** ای غلط‌انداز عفریت و بلیس  4585