English    Türkçe    فارسی   

6
468-492

  • چونک آگه شد دوان شد چپ و راست  ** تا بیابد کان قج برده کجاست 
  • بر سر چاهی بدید آن دزد را  ** که فغان می‌کرد کای واویلتا 
  • گفت نالان از چی ای اوستاد  ** گفت همیان زرم در چه فتاد  470
  • گر توانی در روی بیرون کشی  ** خمس بدهم مر ترا با دلخوشی 
  • خمس صد دینار بستانی به دست  ** گفت او خود این بهای ده قجست 
  • گر دری بر بسته شد ده در گشاد  ** گر قجی شد حق عوض اشتر بداد 
  • جامه‌ها بر کند و اندر چاه رفت  ** جامه‌ها را برد هم آن دزد تفت 
  • حازمی باید که ره تا ده برد  ** حزم نبود طمع طاعون آورد  475
  • او یکی دزدست فتنه‌سیرتی  ** چون خیال او را بهر دم صورتی 
  • کس نداند مکر او الا خدا  ** در خدا بگریز و وا ره زان دغا 
  • مناظره‌ی مرغ با صیاد در ترهب و در معنی ترهبی کی مصطفی علیه‌السلام نهی کرد از آن امت خود را کی لا رهبانیة فی الاسلام 
  • مرغ گفتش خواجه در خلوت مه‌ایست  ** دین احمد را ترهب نیک نیست 
  • از ترهب نهی کردست آن رسول  ** بدعتی چون در گرفتی ای فضول 
  • جمعه شرطست و جماعت در نماز  ** امر معروف و ز منکر احتراز  480
  • رنج بدخویان کشیدن زیر صبر  ** منفعت دادن به خلقان هم‌چو ابر 
  • خیر ناس آن ینفع الناس ای پدر  ** گر نه سنگی چه حریفی با مدر 
  • در میان امت مرحوم باش  ** سنت احمد مهل محکوم باشد 
  • گفت عقل هر که را نبود رسوخ  ** پیش عاقل او چو سنگست و کلوخ 
  • چون حمارست آنک نانش امنیتست  ** صحبت او عین رهبانیتست  485
  • زانک غیر حق همه گردد رفات  ** کل آت بعد حین فهو آت 
  • حکم او هم حکم قبله‌ی او بود  ** مرده‌اش خوان چونک مرده‌جو بود 
  • هر که با این قوم باشد راهبست  ** که کلوخ و سنگ او را صاحبست 
  • خود کلوخ و سنگ کس را ره نزد  ** زین کلوخان صد هزار آفت رسد 
  • گفت مرغش پس جهاد آنگه بود  ** کین چنین ره‌زن میان ره بود  490
  • از برای حفظ و یاری و نبرد  ** بر ره ناآمن آید شیرمرد 
  • عرق مردی آنگهی پیدا شود  ** که مسافر همره اعدا شود