English    Türkçe    فارسی   

6
4907-4916

  • حمله آرم افتد اندر گردنم  ** ز امر مادر پس من آنگه چون کنم 
  • تو همی‌آموزیم که چست ایست  ** آن خیال زشت را هم مادریست 
  • دیو و مردم را ملقن آن یکیست  ** غالب از وی گردد ار خصم اندکیست 
  • تا کدامین سوی باشد آن یواش  ** الله‌الله رو تو هم زان سوی باش  4910
  • گفت اگر از مکر ناید در کلام  ** حیله را دانسته باشد آن همام 
  • سر او را چون شناسی راست گو  ** گفت من خامش نشینم پیش او 
  • صبر را سلم کنم سوی درج  ** تا بر آیم صبر مفتاح الفرج 
  • ور بجوشد در حضورش از دلم  ** منطقی بیرون ازین شادی و غم 
  • من بدانم کو فرستاد آن بمن  ** از ضمیر چون سهیل اندر یمن  4915
  • در دل من آن سخن زان میمنه‌ست  ** زانک از دل جانب دل روزنه‌ست