English    Türkçe    فارسی   

6
541-565

  • پیش از آنک اشکسته گردد کاروان  ** آن زمان چوبک بزن ای پاسبان 
  • حکایت پاسبان کی خاموش کرد تا دزدان رخت تاجران بردند به کلی بعد از آن هیهای و پاسبانی می‌کرد 
  • پاسبانی خفت و دزد اسباب برد  ** رختها را زیر هر خاکی فشرد 
  • روز شد بیدار شد آن کاروان  ** دید رفته رخت و سیم و اشتران 
  • پس بدو گفتند ای حارس بگو  ** که چه شد این رخت و این اسباب کو 
  • گفت دزدان آمدند اندر نقاب  ** رختها بردند از پیشم شتاب  545
  • قوم گفتندش که ای چو تل ریگ  ** پس چه می‌کردی کیی ای مردریگ 
  • گفت من یک کس بدم ایشان گروه  ** با سلاح و با شجاعت با شکوه 
  • گفت اگر در جنگ کم بودت امید  ** نعره‌ای زن کای کریمان برجهید 
  • گفت آن دم کارد بنمودند و تیغ  ** که خمش ورنه کشیمت بی‌دریغ 
  • آن زمان از ترس بستم من دهان  ** این زمان هیهای و فریاد و فغان  550
  • آن زمان بست آن دمم که دم زنم  ** این زمان چندانک خواهی هی کنم 
  • چونک عمرت برد دیو فاضحه  ** بی‌نمک باشد اعوذ و فاتحه 
  • گرچه باشد بی‌نمک اکنون حنین  ** هست غفلت بی‌نمک‌تر زان یقین 
  • هم‌چنین هم بی‌نمک می‌نال نیز  ** که ذلیلان را نظر کن ای عزیز 
  • قادری بی‌گاه باشد یا به گاه  ** از تو چیزی فوت کی شد ای اله  555
  • شاه لا تاسوا علی ما فاتکم  ** کی شود از قدرتش مطلوب گم 
  • حواله کردن مرغ گرفتاری خود را در دام به فعل و مکر و زرق زاهد و جواب زاهد مرغ را 
  • گفت آن مرغ این سزای او بود  ** که فسون زاهدان را بشنود 
  • گفت زاهد نه سزای آن نشاف  ** کو خورد مال یتیمان از گزاف 
  • بعد از آن نوحه‌گری آغاز کرد  ** که فخ و صیاد لرزان شد ز درد 
  • کز تناقضهای دل پشتم شکست  ** بر سرم جانا بیا می‌مال دست  560
  • زیر دست تو سرم را راحتیست  ** دست تو در شکربخشی آیتیست 
  • سایه‌ی خود از سر من برمدار  ** بی‌قرارم بی‌قرارم بی‌قرار 
  • خوابها بیزار شد از چشم من  ** در غمت ای رشک سرو و یاسمن 
  • گر نیم لایق چه باشد گر دمی  ** ناسزایی را بپرسی در غمی 
  • مر عدم را خود چه استحقاق بود  ** که برو لطفت چنین درها گشود  565