English    Türkçe    فارسی   

6
701-725

  • تا به قل مغشول گردد گوششان  ** سوی روی گل نپرد هوششان 
  • پیش این خورشید کو بس روشنیست  ** در حقیقت هر دلیلی ره‌زنیست 
  • حکایت آن مطرب کی در بزم امیر ترک این غزل آغاز کرد گلی یا سوسنی یا سرو یا ماهی نمی‌دانم ازین آشفته‌ی بی‌دل چه می‌خواهی نمی‌دانم و بانگ بر زدن ترک کی آن بگو کی می‌دانی و جواب مطرب امیر را 
  • مطرب آغازید پیش ترک مست  ** در حجاب نغمه اسرار الست 
  • من ندانم که تو ماهی یا وثن  ** من ندانم تا چه می‌خواهی ز من 
  • می‌ندانم که چه خدمت آرمت  ** تن زنم یا در عبارت آرمت  705
  • این عجب که نیستی از من جدا  ** می‌ندانم من کجاام تو کجا 
  • می‌ندانم که مرا چون می‌کشی  ** گاه در بر گاه در خون می‌کشی 
  • هم‌چنین لب در ندانم باز کرد  ** می‌ندانم می‌ندانم ساز کرد 
  • چون ز حد شد می‌ندانم از شگفت  ** ترک ما را زین حراره دل گرفت 
  • برجهید آن ترک و دبوسی کشید  ** تا علیها بر سر مطرب رسید  710
  • گرز را بگرفت سرهنگی بدست  ** گفت نه مطرب کشی این دم بدست 
  • گفت این تکرار بی حد و مرش  ** کوفت طبعم را بکوبم من سرش 
  • قلتبانا می‌ندانی گه مخور  ** ور همی‌دانی بزن مقصود بر 
  • آن بگو ای گیج که می‌دانیش  ** می‌ندانم می‌ندانم در مکش 
  • من بپرسم کز کجایی هی مری  ** تو بگویی نه ز بلخ و نه از هری  715
  • نه ز بغداد و نه موصل نه طراز  ** در کشی در نی و نی راه دراز 
  • خود بگو من از کجاام باز ره  ** هست تنقیح مناط اینجا بله 
  • یا بپرسیدم چه خوردی ناشتاب  ** تو بگویی نه شراب و نه کباب 
  • نه قدید و نه ثرید و نه عدس  ** آنچ خوردی آن بگو تنها و بس 
  • این سخن‌خایی دراز از بهر چیست  ** گفت مطرب زانک مقصودم خفیست  720
  • می‌رمد اثبات پیش از نفی تو  ** نفی کردم تا بری ز اثبات بو 
  • در نوا آرم بنفی این ساز را  ** چون بمیری مرگ گوید راز را 
  • تفسیر قوله علیه‌السلام موتوا قبل ان تموتوا بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی کی ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما 
  • جان بسی کندی و اندر پرده‌ای  ** زانک مردن اصل بد ناورده‌ای 
  • تا نمیری نیست جان کندن تمام  ** بی‌کمال نردبان نایی به بام 
  • چون ز صد پایه دو پایه کم بود  ** بام را کوشنده نامحرم بود  725