English    Türkçe    فارسی   

6
85-109

  • زین غمام بانگ و حرف و گفت و گوی  ** پرده‌ای کز سیب ناید غیر بوی  85
  • باری افزون کش تو این بو را به هوش  ** تا سوی اصلت برد بگرفته گوش 
  • بو نگه‌دار و بپرهیز از زکام  ** تن بپوش از باد و بود سرد عام 
  • تا نینداید مشامت را ز اثر  ** ای هواشان از زمستان سردتر 
  • چون جمادند و فسرده و تن‌شگرف  ** می‌جهد انفاسشان از تل برف 
  • چون زمین زین برف در پوشد کفن  ** تیغ خورشید حسام‌الدین بزن  90
  • هین بر آر از شرق سیف‌الله را  ** گرم کن زان شرق این درگاه را 
  • برف را خنجر زند آن آفتاب  ** سیلها ریزد ز کهها بر تراب 
  • زانک لا شرقیست و لا غربیست او  ** با منجم روز و شب حربیست او 
  • که چرا جز من نجوم بی‌هدی  ** قبله کردی از لیمی و عمی 
  • تا خوشت ناید مقال آن امین  ** در نبی که لا احب الا فلین  95
  • از قزح در پیش مه بستی کمر  ** زان همی رنجی ز وانشق القمر 
  • منکری این را که شمس کورت  ** شمس پیش تست اعلی‌مرتبت 
  • از ستاره دیده تصریف هوا  ** ناخوشت آید اذا النجم هوی 
  • خود مثرتر نباشد مه ز نان  ** ای بسا نان که ببرد عرق جان 
  • خود مثرتر نباشد زهره زآب  ** ای بسا آبا که کرد او تن خراب  100
  • مهر آن در جان تست و پند دوست  ** می‌زند بر گوش تو بیرون پوست 
  • پند ما در تو نگیرد ای فلان  ** پند تو در ما نگیرد هم بدان 
  • جز مگر مفتاح خاص آید ز دوست  ** که مقالید السموات آن اوست 
  • این سخن هم‌چون ستاره‌ست و قمر  ** لیک بی‌فرمان حق ندهد اثر 
  • این ستاره‌ی بی‌جهت تاثیر او  ** می‌زند بر گوشهای وحی‌جو  105
  • کی بیایید از جهت تا بی‌جهات  ** تا ندراند شما را گرگ مات 
  • آنچنان که لمعه‌ی درپاش اوست  ** شمس دنیا در صفت خفاش اوست 
  • هفت چرخ ازرقی در رق اوست  ** پیک ماه اندر تب و در دق اوست 
  • زهره چنگ مسله در وی زده  ** مشتری با نقد جان پیش آمده