English    Türkçe    فارسی   

6
950-974

  • بوی جانی سوی جانم می‌رسد  ** بوی یار مهربانم می‌رسد  950
  • از سوی معراج آمد مصطفی  ** بر بلالش حبذا لی حبذا 
  • چونک صدیق از بلال دم‌درست  ** این شنید از توبه‌ی او دست شست 
  • باز گردانیدن صدیق رضی الله عنه واقعه‌ی بلال را رضی الله عنه و ظلم جهودان را بر وی و احد احد گفتن او و افزون شدن کینه‌ی جهودان و قصه کردن آن قضیه پیش مصطفی علیه‌السلام و مشورت در خریدن او 
  • بعد از آن صدیق پیش مصطفی  ** گفت حال آن بلال با وفا 
  • کان فلک‌پیمای میمون‌بال چست  ** این زمان در عشق و اندر دام تست 
  • باز سلطانست زان جغدان برنج  ** در حدث مدفون شدست آن زفت‌گنج  955
  • جغدها بر باز استم می‌کنند  ** پر و بالش بی‌گناهی می‌کنند 
  • جرم او اینست کو بازست و بس  ** غیر خوبی جرم یوسف چیست پس 
  • جغد را ویرانه باشد زاد و بود  ** هستشان بر باز زان زخم جهود 
  • که چرا می یاد آری زان دیار  ** یا ز قصر و ساعد آن شهریار 
  • در ده جغدان فضولی می‌کنی  ** فتنه و تشویش در می‌افکنی  960
  • مسکن ما را که شد رشک اثیر  ** تو خرابه خوانی و نام حقیر 
  • شید آوردی که تا جغدان ما  ** مر ترا سازند شاه و پیشوا 
  • وهم و سودایی دریشان می‌تنی  ** نام این فردوس ویران می‌کنی 
  • بر سرت چندان زنیم ای بد صفات  ** که بگویی ترک شید و ترهات 
  • پیش مشرق چارمیخش می‌کنند  ** تن برهنه شاخ خارش می‌زنند  965
  • از تنش صد جای خون بر می‌جهد  ** او احد می‌گوید و سر می‌نهد 
  • پندها دادم که پنهان دار دین  ** سر بپوشان از جهودان لعین 
  • عاشق است او را قیامت آمدست  ** تا در توبه برو بسته شدست 
  • عاشقی و توبه یا امکان صبر  ** این محالی باشد ای جان بس سطبر 
  • توبه کردم و عشق هم‌چون اژدها  ** توبه وصف خلق و آن وصف خدا  970
  • عشق ز اوصاف خدای بی‌نیاز  ** عاشقی بر غیر او باشد مجاز 
  • زانک آن حسن زراندود آمدست  ** ظاهرش نور اندرون دود آمدست 
  • چون رود نور و شود پیدا دخان  ** بفسرد عشق مجازی آن زمان 
  • وا رود آن حسن سوی اصل خود  ** جسم ماند گنده و رسوا و بد