English    Türkçe    فارسی   

5
2458-2467

  • بوی سیبش هست جزو سیب نیست  ** بو درو جز از پی آسیب نیست 
  • حمله‌ی زن در میان کارزار  ** نشکند صف بلک گردد کارزار 
  • گرچه می‌بینی چو شیر اندر صفش  ** تیغ بگرفته همی‌لرزد کفش  2460
  • وای آنک عقل او ماده بود  ** نفس زشتش نر و آماده بود 
  • لاجرم مغلوب باشد عقل او  ** جز سوی خسران نباشد نقل او 
  • ای خنک آن کس که عقلش نر بود  ** نفس زشتش ماده و مضطر بود 
  • عقل جزوی‌اش نر و غالب بود  ** نفس انثی را خرد سالب بود 
  • حمله‌ی ماده به صورت هم جریست  ** آفت او هم‌چو آن خر از خریست  2465
  • وصف حیوانی بود بر زن فزون  ** زانک سوی رنگ و بو دارد رکون 
  • رنگ و بوی سبزه‌زار آن خر شنید  ** جمله حجتها ز طبع او رمید