English    Türkçe    فارسی   

3
2741-2765

  • از سر که بانگ زد خرگوش زال ** سوی پیلان در شب غره‌ی هلال
  • که بیا رابع عشر ای شاه‌پیل ** تا درون چشمه یابی این دلیل
  • شاه‌پیلا من رسولم پیش بیست ** بر رسولان بند و زجر و خشم نیست
  • ماه می‌گوید که ای پیلان روید ** چشمه آن ماست زین یکسو شوید
  • ورنه منتان کور گردانم ستم ** گفتم از گردن برون انداختم 2745
  • ترک این چشمه بگویید و روید ** تا ز زخم تیغ مه آمن شوید
  • نک نشان آنست کاندر چشمه ماه ** مضطرب گردد ز پیل آب‌خواه
  • آن فلان شب حاضر آ ای شاه‌پیل ** تا درون چشمه یابی زین دلیل
  • چونک هفت و هشت از مه بگذرید ** شاه‌پیل آمد ز چشمه می‌چرید
  • چونک زد خرطوم پیل آن شب درآب ** مضطرب شد آب ومه کرد اضطراب 2750
  • پیل باور کرد از وی آن خطاب ** چون درون چشمه مه کرد اضطراب
  • مانه زان پیلان گولیم ای گروه ** که اضطراب ماه آردمان شکوه
  • انبیا گفتند آوه پند جان ** سخت‌تر کرد ای سفیهان بندتان
  • جواب گفتن انبیا طعن ایشان را و مثل زدن ایشان را
  • ای دریغا که دوا در رنجتان ** گشت زهر قهر جان آهنجتان
  • ظلمت افزود این چراغ آن چشم را ** چون خدا بگماشت پرده‌ی خشم را 2755
  • چه رئیسی جست خواهیم از شما ** که ریاستمان فزونست از سما
  • چه شرف یابد ز کشتی بحر در ** خاصه کشتیی ز سرگین گشته پر
  • ای دریغ آن دیده‌ی کور و کبود ** آفتابی اندرو ذره نمود
  • ز آدمی که بود بی مثل و ندید ** دیده ابلیس جز طینی ندید
  • چشم دیوانه بهارش دی نمود ** زان طرف جنبید کو را خانه بود 2760
  • ای بسا دولت که آید گاه گاه ** پیش بی‌دولت بگردد او ز راه
  • ای بسا معشوق کاید ناشناخت ** پیش بدبختی نداند عشق باخت
  • این غلط‌ده دیده را حرمان ماست ** وین مقلب قلب را س القضاست
  • چون بت سنگین شما را قبله شد ** لعنت و کوری شما را ظله شد
  • چون بشاید سنگتان انباز حق ** چون نشاید عقل و جان همراز حق 2765